معجزه است كه اين مقدار با حجاب در جامعهي ما وجود دارد
معجزه است كه اين مقدار با حجاب در جامعهي ما وجود دارد
معجزه است كه اين مقدار با حجاب در جامعهي ما وجود دارد
برخي ابراز نگراني ميكنند كه جامعه در پيشبرد امور اخلاقي به سمت پليسي شدن پيش ميرود. در حقيقت اگر مسؤوليت ترويج حجاب تنها به عهدهي پليس قرار بگيرد اين نگرانيها به جا است زيرا در آن صورت ميتوان گفت كه عملكرد ما براي رسيدن به اهداف اسلامي مانند غربيها است در حالي كه نه تنها اهدافمان بايد متفاوت باشد بلكه بايد روشهايمان نيز با آنها تفاوت داشته باشد. اگر برخوردها در كشور ما شبيه برخورد پليس كشورهاي غربي باشد. اين نگرانيها به جا است و اگر شرايط يك شرايط عادي باشد و دخالت پليس بيش از حد آن شرايط عادي باشد باز هم اين نگرانيها به جا است.
برخي از مناطق را در جامعه داريم كه هنوز پليس به آن جا وارد نشده است و در شرايط نسبتاً عادي به سر ميبرند در صورتي كه در جوامع غربي سالهاست كه پليس وارد شده اما با مشكلات بسياري روبهرو هستند. اگر مسألهي حجاب به واسطهي عوامل ديگري كه ميتوانند عنصر حجاب را تقويت كنند تقويت شود شايد روزي فرا رسد كه ديگر نيازي به پليس نباشد. اما در حال حاضر متأسفانه حجاب در كشور ما تبديل به يك مسألهي سياسي شده است. حداقل از طرف رسانههاي غربي اين اتفاق افتاده، همانطور كه در اين سالها به اين شكل بوده است. موضوعات مختلفي راجع به حجاب مطرح ميگردد كه متأسفانه پس از انقلاب اسلامي تا حدّي رنگ سياسي به خود گرفته است.
عوامل مختلفي وجود دارد كه به اين مسأله دامن ميزند از جمله؛ تهاجمهاي گستردهاي كه صورت ميگيرد، شرايط رواني كه در بين خانمها و يا در بين مذهبيها وجود دارد وضع حجاب را يك وضع غير عادي تلقي كرده كه سبب بروز اين مسايل در جامعهي شده است و در هر شرايط غير عادي نيز نيروي انتظامي يا پليس حضور مييابد.
قبل از اين كه ـ پس از گذشت 30 سال ـ بيحجابي موجود در فضاي جامعه را به عنوان يك پديدهي غير عادي تلقي كنيم، همين مقدار حجاب موجود در جامعه را بايد عجيب و آن را ثمرهي اين انقلاب بدانيم. در حالي كه كمترين كاري در اين زمينه صورت نگرفته است در واقع اين حداقل ثمرهي انقلاب اسلامي است. در شرايطي كه 30 سال حاكميت مذهبي بر كشور حكم فرما بوده است و در هر دهه نسلهايي در جامعه حضور پيدا كردهاند به طوري كه چيزي به اسم مذهب، دين و انقلاب اسلامي براي آنها تكراري است و طبيعتاً ميتوانند خسته و يا زده شوند و يا حتي با آن ضديت پيدا كنند مي بينيم كه اين مقدار حجاب در جامعه محقق شده پس وضعيت حجاب در كشور ما كاملاً طبيعي است.
در واقع بايد بررسي كنيم كه به چه دليل و تحت چه شرايطي همين مقدار حجاب در جامعه وجود دارد؛ در حاليكه كه در اين 30 سال حقيقتاً خدمت خوبي به حجاب نكردهايم. به عنوان مثال يك فيلم سينمايي خوب و يا به طور مستقيم يك سريال تلويزيوني قوي در مورد حجاب نساختهايم يا در واقع شجاعت ساختنش را نداشتهايم كه چالش كنيم و داستانمان را با همين محور بنويسيم.
30 سال است كه حجاب در جامعهي ما مورد تهاجمهاي فزايندهاي واقع شده است. 30 سال است حوزههاي علميه در جهت تبليغ حجاب كار شايستهاي انجام ندادهاند. 30 سال است كه در كتابهاي آموزشي دبيرستان ما يك متن قوي براي فهماندن حجاب و ترويج آن وجود نداشته است. ميتوان به جرأت گفت در اين زمينه كمكاريهاي بسياري صورت گرفته است. با اين وجود بايد بررسي كنيم كه اين مقدار محجبه محصول چه چيزي هستند.
يك معجزه است كه اين مقدار محجبه در جامعهي ما وجود دارد. زيرا كسي به اينها خدمتي ارايه نكرده و براي آنها كاري صورت نداده است. تمامي اقدامها در حد شعار بوده، در نهايت چند تا شعار به در و ديوار زديم و چند تا قانون درآورديم. مردم عموماً خودشان با دين تماس گرفتند و اين مقدار حجاب را كه اكنون وجود دارد متن دين و اعتقادهاي دينيشان پديد آورده است. متاسفانه نه تلويزيون ما در اين رابطه كار شايستهاي انجام داده و نه آموزش و پرورش در اين رابطه عملكرد درستي داشته است. به عنوان مثال كتابهاي قوي فرهنگي براي گروههاي سني مختلف توليد نشده است. دانشمنداني كه در علوم انساني فعال هستند در اين زمينه پژوهشي عرضه نكردهاند. حداقل ثمرهي انقلاب اسلامي در اين زمينه اين بوده است كه جلوي تحميل بيحجابي را گرفته و اين بسيار ارزشمند است.
فرق ما با زمان طاغوت اين است كه زمان طاغوت يك جريان تحميلگر براي ترويج بيحجابي وجود داشت در حالي كه اكنون تحميلي وجود ندارد و اين فرصت بوده كه مردم با ايمان و عقلانيت خود اين مقدار حجاب را رعايت كردهاند. در مورد آمار اگر از دانشگاهها آمار بگيريم هر سال نسبت به سال گذشته تعداد نمازخانهها و افرادي كه مقيد به ظواهر شرع هستند به طور معناداري افزايش پيدا ميكند.
در دانشگاهها آن طور نيست كه خود مسؤولين درگير شوند در واقع اگر در اردوگاههاي دانشجويي حضور پيدا كنيم ميبينيم كه بيشتر كساني كه مروج حجاب هستند خود دانشجويان و قشر مذهبي ميباشند. در حقيقت همان قشري كه ما براي آنها كاري نكرديم پس ما ميتوانيم براي اين 30 سال يك نمرهي مثبت كنار بگذاريم. دليل اينكه ما هنوز اين مقدار بد حجابي را در جامعه ميبينيم اين مسأله است كه ما اقدامهاي لازم را در اين زمينه انجام ندادهايم و در رأس آن اصلاً تعريف درستي از حجاب ارايه ندادهايم. اتاق فكرهايي كه موظف هستند حجاب را تعريف كنند و به صورت محتوايي توليد و راهبردي كنند و بعد براي اجرايي شدن آن در جامعه و فرهنگ جامعه به ساختارها و قوانين نگاه كنند و ريشهاي شروع به كار نمايند كه متأسفانه كار خود را به درستي انجام ندادهاند.
اگر پرسش نامههايي كه در بين مردم پخش ميشود دقيق باشد ميزان دخالت سياسيوني كه در بين مردم جو سازي ميكنند و به اصل موضوع حجاب در هر دورهاي صدمه ميزنند مورد سنجش قرار بگيرد و به مردم اعلام شود يقيقاً در رفتار سياسيون اثر ميگذارد و مجبور به اصلاح رفتار و عملكرد خود ميشوند. در حقيقت با اين كار خود آنها محاكمه ميشوند.
در واقع زمان انتخابات يكي از مسايلي كه با آن بازي ميشود همين موضوع است نه فقط موقع انتخابات متأسفانه هر مسؤولي كه ميآيد مسؤوليتي بر عهده ميگيرد فكر آيندهاش را هم ميكند و اينكه با طرح اين موضوع ممكن است موجي بر ضد او برپا شود. درحالي كه به عنوان مثال مسؤولين با قوانين نظام پزشكي بازي نميكنند.
در حقيقت سياسيون به خود اجازه ميدهند با تلقي حجاب به عنوان يك مسألهي شخصي و يا صرفاً فرهنگي با آن بازي كنند. پس نقش سياسيون در پديد آمدن چنين وضعيتي در جامعه بسيار زياد است. با آمار و ارقام و مطالعهي دقيق ميتوان به اين مسأله پي برد و به طور حتم مردم هم خواهند پذيرفت. مطمئناً در اتاقهاي فكر مسؤولين امنيتي و انتظامي نظرسنجيهاي مختلفي وجود دارد و در مورد بسياري از مسايل نظرسنجي صورت ميگيرد.
اگر با اتاق فكر پليس صحبت كنيم متوجه ميشويم كه به طور مثال تعداد امضاهايي كه پاي عقدنامه هست در ترويج بيحجابي، چه قدر تأثير دارد. بسياري مسايل كليدي وجود دارد كه بايد درقوه قضاييه و يا مجلس شوراي اسلامي حل بشود زيرا آنها مراكزي هستند كه بنيانهاي حجاب را ميسازند.
در حقيقت حجاب يك مسألهي روانشناختي عميق دارد كه بسيار پيچيده است و با همهي زندگي افراد مرتبط است، با نظام خانواده ارتباط دارد، با مسايل حقوقي ارتباط دارد، با آمار طلاق ارتباط دارد نه اينكه افزايش آمار طلاق را دليل پيدايش بيحجابي بدانيم، امّا گفته ميشود در ازدواجها تقريباً يك دهم آمار طلاق وجود دارد، پس ميتوان حدس زد كه نيمي از زندگيها با دعوا و مشاجره تحمل ميشود در نتيجه در اين خانوادهها به قدر كافي و لازم به دختران محبت نميشود، وقتي به قدر كافي محبت نشد آنها در بيرون از منزل تدرج ميكنند.
در حقيقت ما با قانون به دنبال جلوگيري از معضلي هستيم كه با دست خود آن را به وجود آوردهايم و در كنار تمامي ويژگيهاي مثبتي كه متعلق به فطرت مردم و خاصيتهاي انقلاب اسلامي است كه جلوي تحميل علني حجاب و بيحجابي را گرفته و در كنار ايمان مردم ما اقدام درخور توجهي در اين زمينه صورت ندادهايم و در واقع اين ايمان مردم است كه كار ميكند.
بايد از انديشمندان استفاده شود و تحليلهاي بسيار عميقتري صورت بگيرد. به عنوان مثال رابطهي ساختارهاي حقوقي جامعه و حتي اقتصادي يا رفتار سياستمداران با موضوع حجاب دقيقاً چگونه است و آيا ما تمامي موارد لازم را ابتدا براي آموزش و پرورش بازگو كردهايم يا نه؟ اين مسأله كه ما در ابتدا براي آموزش و پرورش در خصوص حجاب تعيين تكليف نميكنيم بسيار بد است. اينكه ابتدا براي نيروي انتظامي تعيين تكليف كنيم و حتي براي مراكز فرهنگي مثل صدا و سيما تعيين تكليف بكنيم و بعد به سراغ آموزش و پرورش برويم خيلي بد است.
لذا بهتر است كه ابتدا در مورد ريشههاي حجاب صحبت كنيم. به عنوان مثال به تازگي يك قانون براي راهنمايي و رانندگي تدوين شده كه در آن آمده اگر يك تصادفي منجر به فوت شود و در اين تصادف آسفالت خيابان كنده شود ما وزارت راه و ترابري را مسؤول ميدانيم و جريمه خواهيم كرد. اين قانون به سمت جامعيت رفته است. دوستاني هم كه در خصوص حجاب در تلويزيون توضيح ميدهند به اين جامعيت اشاره دارند. قانون حجاب هم بايد به عوامل مختلفش اشاره كند اما در حقيقت اگر اين كار را بكند به تعداد هر بيحجابي بايد با بسياري از عناصر فرهنگي كشور برخورد كرد در حالي كه آنها مقصر نيستند زيرا اطلاع دقيقي در اين خصوص به آنها داده نشده است. در واقع مشكل اين است كه در مورد حجاب توضيح عالمانه داده نشده است در حاليكه اگر اين اتفاق بيافتد خود به خود وضع حجاب بهتر خواهد شد.بيشتر كتابهاي ما از غناي لازم برخوردار نيستند و در واقع كساني در اين زمينه مينويسند كه از توانايي لازم براي تدبير در آموزش و پرورش برخوردار نيستند.
براي اينكه بهتر متوجه اين مطلب شويم بهتر است از يك دكتر متخصص اعصاب و روان بپرسيم كه آمار مصرف قرص اعصاب در بين خانمهاي بين 30 تا 40 سال چهقدر است و دليل اين مسأله را از وي بپرسيم. متوجه مي شويم علت آن نگرانيهايي است كه در مورد همسر خود دارد و وقتي بررسي ميكنيم متوجه ميشويم كه بستر آن، حجاب است پس ميتوانيم حجاب را به عنوان يك پديدهي اجتماعي بررسي كنيم و اگر قانون زيادي در آن دخالت كند علامت بيماري بخشهاي ديگر است. در واقع همان مقدار دخالت هم به خاطر دين نيست بلكه به خاطر سلامت رواني جامعه است. به عنوان مثال شما حق نداريد دست در جيب كسي ببريد و پولي را برداريد زيرا كه اين كار دزدي محسوب ميشود و اين كار در واقع سلب آزادي افراد ديگر است كه ممنوع است. بيحجابي نيز سلب آزادي رواني جامعه به شمار ميرود.
پس دو مسأله در مورد حجاب مطرح است، اول اينكه مفهوم حجاب خوب فهميده نشده كه حجاب يك مسألهي اجتماعي است و نبايد آن را با اسلام مخلوط كرد. اسلام نيامده احكام ديني خودش را اجبار كند حتي احكام مهمتري دارد كه واجب نكرده است. دوم، حجاب را درست تعريف نكردهايم.
بايد اينطور مطرح شود كه حجاب يعني مهرباني زن به دو گروه كه گروه اول هم نوعان شما هستند و گروه دوم شامل مردان ميباشد و كسي كه بدحجابي ميكند در حقيقت به اين دو گروه نامهرباني ميكند. اين را ميشود با صد فيلم سينمايي جا انداخت در حاليكه حتي يك فيلم هم با اين عنوان در جمهوري اسلامي ساخته نشده است اين مسألهاي است كه به راحتي ميتوان آن را در فيلمهاي سينمايي جا انداخت نه در يك سخنراني.
بايد روحيهي بياعتنايي و بيتفاوتي نسبت به ديگران را توضيح بدهيم و بعد رابطهاش را با بدحجابي بگوييم. حجاب يعني مهرباني، حجاب يعني مظهر اقتدار زن، بايد اين مطالب به خانمها گفته شود كه در رابطهي بين زن و مرد، مردها ضعيفترند لذا زن بايد اين رابطه را مديريت كند و حجاب قدرت مديريت زن است. را در اين رابطه كنترل ميكند. اينها در حقيقت تعاريف اصلي حجاب است كه با هزار روش ميتوان آن را توضيح داد. حتي در قرآن هم اشاره شده كه خداوند به زن ميگويد تو قويتري پس تو مديريت كن پس حجاب مظهر اقتدار زن ميشود.
متأسفانه ميبينيم افراد بعضاً نسبت به چيزي كه از آن منع ميشوند حريص ميگردند به همين دليل بعضي از بد پوشيدنها در كشور ما وجود دارد كه در اروپا هم وجود ندارد اين يك پديده هست و ما بايد اين را قبول كنيم و بايد بررسي نماييم كه چارهي اين مشكل در كشور ما چيست؟يك راه اين است كه جوانان را در آزادي كامل قرار دهيم اما حقيقت اين است كه اگر محيط را آزاد بگذاريم بسياري از انرژيها هدر ميرود و دختران زيادي در جامعه به معامله كشيده ميشوند. امنيت از جامعه رخت بر خواهد بست و مشكلات بسيار زيادي در جامعه به وجود ميآيد.
اگركسي دقيق محاسبه كند كه اين كار چه آثار سويي در امنيت اجتماعي و بالا بردن هزينهها دارد متوجه ضررهاي غير قابل جبراني خواهد شد. ما در مورد بسياري از هزينهها مانند گاز و برق فكر ميكنيم پس چرا نبايد براي هزينههاي سنگينتر فكر كنيم. جوامع غربي تا آخر عوارض آن را رفتند اما آيا ما حاضريم در كشور ما همانند فرانسه آمار بچههايي كه پدر خود را ميشناسند اين قدر پايين بيايد تا بتوانيم به راحتي به انتخاب آزاد بپردازيم؟
بنده بعيد ميدانم كه هيچ فرد ايراني بپذيرد كه بذر خانواده در ايران مانند كشور فرانسه شود البته ممكن برخي اين حرف برايشان شيرين باشد كه آزاد بگذاريد بهتر انتخاب ميكنيم و بگويند در فرانسه اكنون خيليها در همان محيط آزاد محجبه ميشوند اما بايد ببينيم همان محيط آزاد فرانسه عوارضش چيست؟ آيا همان شخصي كه اين نظر را دارد ميتواند عوارضش را براي دختر و خانوادهي خويش بپذيرد؟ پس بنده هم اين فرضيه را تأييد ميكنم كه گاهي در محيط آزاد گاهي بهتر ميشود تصميم گرفت و هم اين فرضيه را به دليل هزينهي بسيار بالاي آن كه براي هيچ كدام از ما قابل قبول نيست، رد ميكنم پس در اين شرايط بايد كارهاي فرهنگي صورت بگيرد.
در حقيقت عوامل بدحجابي را بايد در ساختارهاي حقوقي جامعه جستوجو كرد و اين موضوعي است كه بنده هيچ گاه جرأت ورود به آن را ندارم زيرا يك بحث حقوقي سنگيني دارد كه به حقوق خانواده بر ميگردد. متأسفانه دست اندركاران آشكارا در اين مسايل آن چيزي كه اسلام گفته و همهي آنها ميدانند را نميپذيرند. در حقيقت ما جرأت صحبت كردن در مورد يك سري مسايل حقوقي اسلامي را نداريم.
يك سري مسايل سياسي در مورد سياسيون وجود دارد تاريخ برخورد سياسيون با مسألهي حجاب بايد گفته شود و بايد براي عوارض آن مستند ساخته شود و بعد بر ميگرديم به سراغ مسايل فرهنگي از آموزش و پرورش تا رسانهي ملي و ديگر بخشها كه تقريباً نسبت به حجاب سكوت كردند. به عنوان مثال آيا صدا و سيما دخترهاي محجبهي ايراني را كه عليرغم ميل خانوادههايشان محجبه شدهاند را نشان ميدهد؟
بايد به محض اينكه در جامعه در خصوص بدحجابي درگيري به وجود ميآيد چند برنامه در مورد كساني كه حجاب را حتي عليرغم شرايط بد خانوادگيشان انتخاب كردهاند، ساخته شود. بايد به كارگردان و مستند ساز انتقاد شود كه چرا تا به حال نتوانسته در مورد حجاب فيلم بسازد و چرا به اين موضوع اهميتي نداده است و اگر بخواهد در اين مورد فيلم بسازد به واقع چه معرفت عميقي از حجاب در او وجود دارد تا بتواند اين كار را به درستي انجام دهد؟ در عرصهي مسايل فرهنگي يك درياي گستردهاي كار وجود دارد كه متأسفانه تا به حال انجام نشده و مديران در اين زمينه مسؤول هستند.
* حجت الاسلام عليرضا پناهيان؛ استاد حوزه و دانشگاه و مشاور رييس نهاد نمايندگي مقام معظم رهبري در دانشگاهها
منبع: سايت برهان
ارسال توسط کاربر محترم سایت :hasantaleb
برخي از مناطق را در جامعه داريم كه هنوز پليس به آن جا وارد نشده است و در شرايط نسبتاً عادي به سر ميبرند در صورتي كه در جوامع غربي سالهاست كه پليس وارد شده اما با مشكلات بسياري روبهرو هستند. اگر مسألهي حجاب به واسطهي عوامل ديگري كه ميتوانند عنصر حجاب را تقويت كنند تقويت شود شايد روزي فرا رسد كه ديگر نيازي به پليس نباشد. اما در حال حاضر متأسفانه حجاب در كشور ما تبديل به يك مسألهي سياسي شده است. حداقل از طرف رسانههاي غربي اين اتفاق افتاده، همانطور كه در اين سالها به اين شكل بوده است. موضوعات مختلفي راجع به حجاب مطرح ميگردد كه متأسفانه پس از انقلاب اسلامي تا حدّي رنگ سياسي به خود گرفته است.
عوامل مختلفي وجود دارد كه به اين مسأله دامن ميزند از جمله؛ تهاجمهاي گستردهاي كه صورت ميگيرد، شرايط رواني كه در بين خانمها و يا در بين مذهبيها وجود دارد وضع حجاب را يك وضع غير عادي تلقي كرده كه سبب بروز اين مسايل در جامعهي شده است و در هر شرايط غير عادي نيز نيروي انتظامي يا پليس حضور مييابد.
معجزه است كه اين مقدار محجبه در جامعهي ما وجود دارد!
قبل از اين كه ـ پس از گذشت 30 سال ـ بيحجابي موجود در فضاي جامعه را به عنوان يك پديدهي غير عادي تلقي كنيم، همين مقدار حجاب موجود در جامعه را بايد عجيب و آن را ثمرهي اين انقلاب بدانيم. در حالي كه كمترين كاري در اين زمينه صورت نگرفته است در واقع اين حداقل ثمرهي انقلاب اسلامي است. در شرايطي كه 30 سال حاكميت مذهبي بر كشور حكم فرما بوده است و در هر دهه نسلهايي در جامعه حضور پيدا كردهاند به طوري كه چيزي به اسم مذهب، دين و انقلاب اسلامي براي آنها تكراري است و طبيعتاً ميتوانند خسته و يا زده شوند و يا حتي با آن ضديت پيدا كنند مي بينيم كه اين مقدار حجاب در جامعه محقق شده پس وضعيت حجاب در كشور ما كاملاً طبيعي است.
در واقع بايد بررسي كنيم كه به چه دليل و تحت چه شرايطي همين مقدار حجاب در جامعه وجود دارد؛ در حاليكه كه در اين 30 سال حقيقتاً خدمت خوبي به حجاب نكردهايم. به عنوان مثال يك فيلم سينمايي خوب و يا به طور مستقيم يك سريال تلويزيوني قوي در مورد حجاب نساختهايم يا در واقع شجاعت ساختنش را نداشتهايم كه چالش كنيم و داستانمان را با همين محور بنويسيم.
30 سال است كه حجاب در جامعهي ما مورد تهاجمهاي فزايندهاي واقع شده است. 30 سال است حوزههاي علميه در جهت تبليغ حجاب كار شايستهاي انجام ندادهاند. 30 سال است كه در كتابهاي آموزشي دبيرستان ما يك متن قوي براي فهماندن حجاب و ترويج آن وجود نداشته است. ميتوان به جرأت گفت در اين زمينه كمكاريهاي بسياري صورت گرفته است. با اين وجود بايد بررسي كنيم كه اين مقدار محجبه محصول چه چيزي هستند.
يك معجزه است كه اين مقدار محجبه در جامعهي ما وجود دارد. زيرا كسي به اينها خدمتي ارايه نكرده و براي آنها كاري صورت نداده است. تمامي اقدامها در حد شعار بوده، در نهايت چند تا شعار به در و ديوار زديم و چند تا قانون درآورديم. مردم عموماً خودشان با دين تماس گرفتند و اين مقدار حجاب را كه اكنون وجود دارد متن دين و اعتقادهاي دينيشان پديد آورده است. متاسفانه نه تلويزيون ما در اين رابطه كار شايستهاي انجام داده و نه آموزش و پرورش در اين رابطه عملكرد درستي داشته است. به عنوان مثال كتابهاي قوي فرهنگي براي گروههاي سني مختلف توليد نشده است. دانشمنداني كه در علوم انساني فعال هستند در اين زمينه پژوهشي عرضه نكردهاند. حداقل ثمرهي انقلاب اسلامي در اين زمينه اين بوده است كه جلوي تحميل بيحجابي را گرفته و اين بسيار ارزشمند است.
فرق ما با زمان طاغوت اين است كه زمان طاغوت يك جريان تحميلگر براي ترويج بيحجابي وجود داشت در حالي كه اكنون تحميلي وجود ندارد و اين فرصت بوده كه مردم با ايمان و عقلانيت خود اين مقدار حجاب را رعايت كردهاند. در مورد آمار اگر از دانشگاهها آمار بگيريم هر سال نسبت به سال گذشته تعداد نمازخانهها و افرادي كه مقيد به ظواهر شرع هستند به طور معناداري افزايش پيدا ميكند.
در دانشگاهها آن طور نيست كه خود مسؤولين درگير شوند در واقع اگر در اردوگاههاي دانشجويي حضور پيدا كنيم ميبينيم كه بيشتر كساني كه مروج حجاب هستند خود دانشجويان و قشر مذهبي ميباشند. در حقيقت همان قشري كه ما براي آنها كاري نكرديم پس ما ميتوانيم براي اين 30 سال يك نمرهي مثبت كنار بگذاريم. دليل اينكه ما هنوز اين مقدار بد حجابي را در جامعه ميبينيم اين مسأله است كه ما اقدامهاي لازم را در اين زمينه انجام ندادهايم و در رأس آن اصلاً تعريف درستي از حجاب ارايه ندادهايم. اتاق فكرهايي كه موظف هستند حجاب را تعريف كنند و به صورت محتوايي توليد و راهبردي كنند و بعد براي اجرايي شدن آن در جامعه و فرهنگ جامعه به ساختارها و قوانين نگاه كنند و ريشهاي شروع به كار نمايند كه متأسفانه كار خود را به درستي انجام ندادهاند.
تحليلهاي روانشناسي قابل اتكاتر از مصاحبه است
حجاب بازيچهي دست سياسيون!
اگر پرسش نامههايي كه در بين مردم پخش ميشود دقيق باشد ميزان دخالت سياسيوني كه در بين مردم جو سازي ميكنند و به اصل موضوع حجاب در هر دورهاي صدمه ميزنند مورد سنجش قرار بگيرد و به مردم اعلام شود يقيقاً در رفتار سياسيون اثر ميگذارد و مجبور به اصلاح رفتار و عملكرد خود ميشوند. در حقيقت با اين كار خود آنها محاكمه ميشوند.
در واقع زمان انتخابات يكي از مسايلي كه با آن بازي ميشود همين موضوع است نه فقط موقع انتخابات متأسفانه هر مسؤولي كه ميآيد مسؤوليتي بر عهده ميگيرد فكر آيندهاش را هم ميكند و اينكه با طرح اين موضوع ممكن است موجي بر ضد او برپا شود. درحالي كه به عنوان مثال مسؤولين با قوانين نظام پزشكي بازي نميكنند.
در حقيقت سياسيون به خود اجازه ميدهند با تلقي حجاب به عنوان يك مسألهي شخصي و يا صرفاً فرهنگي با آن بازي كنند. پس نقش سياسيون در پديد آمدن چنين وضعيتي در جامعه بسيار زياد است. با آمار و ارقام و مطالعهي دقيق ميتوان به اين مسأله پي برد و به طور حتم مردم هم خواهند پذيرفت. مطمئناً در اتاقهاي فكر مسؤولين امنيتي و انتظامي نظرسنجيهاي مختلفي وجود دارد و در مورد بسياري از مسايل نظرسنجي صورت ميگيرد.
اگر با اتاق فكر پليس صحبت كنيم متوجه ميشويم كه به طور مثال تعداد امضاهايي كه پاي عقدنامه هست در ترويج بيحجابي، چه قدر تأثير دارد. بسياري مسايل كليدي وجود دارد كه بايد درقوه قضاييه و يا مجلس شوراي اسلامي حل بشود زيرا آنها مراكزي هستند كه بنيانهاي حجاب را ميسازند.
در حقيقت حجاب يك مسألهي روانشناختي عميق دارد كه بسيار پيچيده است و با همهي زندگي افراد مرتبط است، با نظام خانواده ارتباط دارد، با مسايل حقوقي ارتباط دارد، با آمار طلاق ارتباط دارد نه اينكه افزايش آمار طلاق را دليل پيدايش بيحجابي بدانيم، امّا گفته ميشود در ازدواجها تقريباً يك دهم آمار طلاق وجود دارد، پس ميتوان حدس زد كه نيمي از زندگيها با دعوا و مشاجره تحمل ميشود در نتيجه در اين خانوادهها به قدر كافي و لازم به دختران محبت نميشود، وقتي به قدر كافي محبت نشد آنها در بيرون از منزل تدرج ميكنند.
در حقيقت ما با قانون به دنبال جلوگيري از معضلي هستيم كه با دست خود آن را به وجود آوردهايم و در كنار تمامي ويژگيهاي مثبتي كه متعلق به فطرت مردم و خاصيتهاي انقلاب اسلامي است كه جلوي تحميل علني حجاب و بيحجابي را گرفته و در كنار ايمان مردم ما اقدام درخور توجهي در اين زمينه صورت ندادهايم و در واقع اين ايمان مردم است كه كار ميكند.
بايد نقاط تاريك را روشن كنند
بايد از انديشمندان استفاده شود و تحليلهاي بسيار عميقتري صورت بگيرد. به عنوان مثال رابطهي ساختارهاي حقوقي جامعه و حتي اقتصادي يا رفتار سياستمداران با موضوع حجاب دقيقاً چگونه است و آيا ما تمامي موارد لازم را ابتدا براي آموزش و پرورش بازگو كردهايم يا نه؟ اين مسأله كه ما در ابتدا براي آموزش و پرورش در خصوص حجاب تعيين تكليف نميكنيم بسيار بد است. اينكه ابتدا براي نيروي انتظامي تعيين تكليف كنيم و حتي براي مراكز فرهنگي مثل صدا و سيما تعيين تكليف بكنيم و بعد به سراغ آموزش و پرورش برويم خيلي بد است.
لذا بهتر است كه ابتدا در مورد ريشههاي حجاب صحبت كنيم. به عنوان مثال به تازگي يك قانون براي راهنمايي و رانندگي تدوين شده كه در آن آمده اگر يك تصادفي منجر به فوت شود و در اين تصادف آسفالت خيابان كنده شود ما وزارت راه و ترابري را مسؤول ميدانيم و جريمه خواهيم كرد. اين قانون به سمت جامعيت رفته است. دوستاني هم كه در خصوص حجاب در تلويزيون توضيح ميدهند به اين جامعيت اشاره دارند. قانون حجاب هم بايد به عوامل مختلفش اشاره كند اما در حقيقت اگر اين كار را بكند به تعداد هر بيحجابي بايد با بسياري از عناصر فرهنگي كشور برخورد كرد در حالي كه آنها مقصر نيستند زيرا اطلاع دقيقي در اين خصوص به آنها داده نشده است. در واقع مشكل اين است كه در مورد حجاب توضيح عالمانه داده نشده است در حاليكه اگر اين اتفاق بيافتد خود به خود وضع حجاب بهتر خواهد شد.بيشتر كتابهاي ما از غناي لازم برخوردار نيستند و در واقع كساني در اين زمينه مينويسند كه از توانايي لازم براي تدبير در آموزش و پرورش برخوردار نيستند.
حجاب، يك مسألهي ارزشي يا يك پديدهي اجتماعي؟!
بيحجابي برهم زدن بازار رقابت است!
براي اينكه بهتر متوجه اين مطلب شويم بهتر است از يك دكتر متخصص اعصاب و روان بپرسيم كه آمار مصرف قرص اعصاب در بين خانمهاي بين 30 تا 40 سال چهقدر است و دليل اين مسأله را از وي بپرسيم. متوجه مي شويم علت آن نگرانيهايي است كه در مورد همسر خود دارد و وقتي بررسي ميكنيم متوجه ميشويم كه بستر آن، حجاب است پس ميتوانيم حجاب را به عنوان يك پديدهي اجتماعي بررسي كنيم و اگر قانون زيادي در آن دخالت كند علامت بيماري بخشهاي ديگر است. در واقع همان مقدار دخالت هم به خاطر دين نيست بلكه به خاطر سلامت رواني جامعه است. به عنوان مثال شما حق نداريد دست در جيب كسي ببريد و پولي را برداريد زيرا كه اين كار دزدي محسوب ميشود و اين كار در واقع سلب آزادي افراد ديگر است كه ممنوع است. بيحجابي نيز سلب آزادي رواني جامعه به شمار ميرود.
مفهوم حجاب به خوبي روشن نشده است
پس دو مسأله در مورد حجاب مطرح است، اول اينكه مفهوم حجاب خوب فهميده نشده كه حجاب يك مسألهي اجتماعي است و نبايد آن را با اسلام مخلوط كرد. اسلام نيامده احكام ديني خودش را اجبار كند حتي احكام مهمتري دارد كه واجب نكرده است. دوم، حجاب را درست تعريف نكردهايم.
بايد اينطور مطرح شود كه حجاب يعني مهرباني زن به دو گروه كه گروه اول هم نوعان شما هستند و گروه دوم شامل مردان ميباشد و كسي كه بدحجابي ميكند در حقيقت به اين دو گروه نامهرباني ميكند. اين را ميشود با صد فيلم سينمايي جا انداخت در حاليكه حتي يك فيلم هم با اين عنوان در جمهوري اسلامي ساخته نشده است اين مسألهاي است كه به راحتي ميتوان آن را در فيلمهاي سينمايي جا انداخت نه در يك سخنراني.
بايد روحيهي بياعتنايي و بيتفاوتي نسبت به ديگران را توضيح بدهيم و بعد رابطهاش را با بدحجابي بگوييم. حجاب يعني مهرباني، حجاب يعني مظهر اقتدار زن، بايد اين مطالب به خانمها گفته شود كه در رابطهي بين زن و مرد، مردها ضعيفترند لذا زن بايد اين رابطه را مديريت كند و حجاب قدرت مديريت زن است. را در اين رابطه كنترل ميكند. اينها در حقيقت تعاريف اصلي حجاب است كه با هزار روش ميتوان آن را توضيح داد. حتي در قرآن هم اشاره شده كه خداوند به زن ميگويد تو قويتري پس تو مديريت كن پس حجاب مظهر اقتدار زن ميشود.
حجاب اجباري، بايدها و نبايدها
متأسفانه ميبينيم افراد بعضاً نسبت به چيزي كه از آن منع ميشوند حريص ميگردند به همين دليل بعضي از بد پوشيدنها در كشور ما وجود دارد كه در اروپا هم وجود ندارد اين يك پديده هست و ما بايد اين را قبول كنيم و بايد بررسي نماييم كه چارهي اين مشكل در كشور ما چيست؟يك راه اين است كه جوانان را در آزادي كامل قرار دهيم اما حقيقت اين است كه اگر محيط را آزاد بگذاريم بسياري از انرژيها هدر ميرود و دختران زيادي در جامعه به معامله كشيده ميشوند. امنيت از جامعه رخت بر خواهد بست و مشكلات بسيار زيادي در جامعه به وجود ميآيد.
اگركسي دقيق محاسبه كند كه اين كار چه آثار سويي در امنيت اجتماعي و بالا بردن هزينهها دارد متوجه ضررهاي غير قابل جبراني خواهد شد. ما در مورد بسياري از هزينهها مانند گاز و برق فكر ميكنيم پس چرا نبايد براي هزينههاي سنگينتر فكر كنيم. جوامع غربي تا آخر عوارض آن را رفتند اما آيا ما حاضريم در كشور ما همانند فرانسه آمار بچههايي كه پدر خود را ميشناسند اين قدر پايين بيايد تا بتوانيم به راحتي به انتخاب آزاد بپردازيم؟
بنده بعيد ميدانم كه هيچ فرد ايراني بپذيرد كه بذر خانواده در ايران مانند كشور فرانسه شود البته ممكن برخي اين حرف برايشان شيرين باشد كه آزاد بگذاريد بهتر انتخاب ميكنيم و بگويند در فرانسه اكنون خيليها در همان محيط آزاد محجبه ميشوند اما بايد ببينيم همان محيط آزاد فرانسه عوارضش چيست؟ آيا همان شخصي كه اين نظر را دارد ميتواند عوارضش را براي دختر و خانوادهي خويش بپذيرد؟ پس بنده هم اين فرضيه را تأييد ميكنم كه گاهي در محيط آزاد گاهي بهتر ميشود تصميم گرفت و هم اين فرضيه را به دليل هزينهي بسيار بالاي آن كه براي هيچ كدام از ما قابل قبول نيست، رد ميكنم پس در اين شرايط بايد كارهاي فرهنگي صورت بگيرد.
سخن آخر، چه بايد كرد؟
در حقيقت عوامل بدحجابي را بايد در ساختارهاي حقوقي جامعه جستوجو كرد و اين موضوعي است كه بنده هيچ گاه جرأت ورود به آن را ندارم زيرا يك بحث حقوقي سنگيني دارد كه به حقوق خانواده بر ميگردد. متأسفانه دست اندركاران آشكارا در اين مسايل آن چيزي كه اسلام گفته و همهي آنها ميدانند را نميپذيرند. در حقيقت ما جرأت صحبت كردن در مورد يك سري مسايل حقوقي اسلامي را نداريم.
يك سري مسايل سياسي در مورد سياسيون وجود دارد تاريخ برخورد سياسيون با مسألهي حجاب بايد گفته شود و بايد براي عوارض آن مستند ساخته شود و بعد بر ميگرديم به سراغ مسايل فرهنگي از آموزش و پرورش تا رسانهي ملي و ديگر بخشها كه تقريباً نسبت به حجاب سكوت كردند. به عنوان مثال آيا صدا و سيما دخترهاي محجبهي ايراني را كه عليرغم ميل خانوادههايشان محجبه شدهاند را نشان ميدهد؟
بايد به محض اينكه در جامعه در خصوص بدحجابي درگيري به وجود ميآيد چند برنامه در مورد كساني كه حجاب را حتي عليرغم شرايط بد خانوادگيشان انتخاب كردهاند، ساخته شود. بايد به كارگردان و مستند ساز انتقاد شود كه چرا تا به حال نتوانسته در مورد حجاب فيلم بسازد و چرا به اين موضوع اهميتي نداده است و اگر بخواهد در اين مورد فيلم بسازد به واقع چه معرفت عميقي از حجاب در او وجود دارد تا بتواند اين كار را به درستي انجام دهد؟ در عرصهي مسايل فرهنگي يك درياي گستردهاي كار وجود دارد كه متأسفانه تا به حال انجام نشده و مديران در اين زمينه مسؤول هستند.
* حجت الاسلام عليرضا پناهيان؛ استاد حوزه و دانشگاه و مشاور رييس نهاد نمايندگي مقام معظم رهبري در دانشگاهها
منبع: سايت برهان
ارسال توسط کاربر محترم سایت :hasantaleb
/ج
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}